دالان نور
گاهی و اوقات ما آدما از احساساتمان از بدی آدم ها، از خوش حالی هایمان وحتی ازخوشبختی هایمان مینویسیم وگاهی از خدا تشکروگاهی اوقات با خدا سرنداشته هایمان دعوا میکنیم….خدایا به داده هایت ونداده هایت که همه قسمت وحکمتم بودوهست شکر میکنم.
در این لحظه که قلم براى نوشتن برداشته ام میخواهم از یک حس خوب بنويسم؛ نوشته ام یک دلنوشته ساده بدون شعار وازته دل و واقعی است وبدون هیچ ایهام واغراق نوشته شده، شایدازخیلی وقت ؛ پیشترازهمان سال هایی که چادری شدم وچادربه سرکرده ام آرزوی تحول، وآرزوی درک کردن چادر روی سرم راداشتم .همیشه دوستت داشتم بدانم حجاب، خوب بودن آرامش خدایی که میگن به چه معناست? همیشه به آدم هایی که بایک خواب یایک مسافرت مذهبی متحول می شدند غبطه میخوردم ومیگفتم،
ای کاش منم….. آری امروز معنی چادرم ومعنی متحول شدن وآرامش خدایی ام راحس کردم .امروز که غبطه میخورم که چرازودتر نیامد.
من خوشبخت ترینم ، نه به خاطراینکه بهتراین چیزهارا درزندگی دارم، نه بلکه به خاطر دعوت شدنم به خانه ى امام زمان است
من نه بایک خواب، نه با یک مسافرت بلکه با دعوت خود امام زمانم به همچین جای مقدسی پاگذاشتم وباجرءت میتوانم بگویم من خوشبخت ترینم.
گاهی اوقات ماباید زیر غلط های لحظه های دوستاشتنی زندگی مان خط بکشیم. خیلی ازآدم ها، مسافرت هاوموفقیت هاراتجربه
کرده ایم که غلط دارند وباید آسیب شناسی شوند وهیچ کدام ازمادوست نداریم دوست داشتنی هایمان غلط داشته باشند.
طبیعتا دراین مکان مقدس تنوع فکری ، فرهنگی زیادی بین مهمان های امام زمان است ولی باید بدانیم دراین تکه از دنیا
حرف اول آخر را فرهنگ زهرایی میزند اینجا باهرسلیقه ای باید زهراپسند بود اینجا باد به بیست فکر کرد؛ بیست واقعی درهمه
کارها چه خوابیدن چه پوشیدن، ازمهمانی هایمان تا درس خواندن هایمانراخودمان راشبیه نزدیک کنیم .
خودکارهاى قرمزمان رابرداریم ودور کارهای غلط خط بکشیم.
امروز طلبه زیاد است انسان خودساخته هم زیاداست خیلی هازیرچتر وخانه امام زمان درس ميخوانند اما کسانی که بشود
از آن ها پرسید خانه دوست کجاست کمند . شان طلبگی خیلی باارزش تراز این حرفاست باد تورا، خود، خودت تربیت کند باید
بین خود وهواوهوس های روزمره سیم خارداری کشید.
الان که به پایان دلنوشته ام رسیدم دوباره ازخودم میرسم آیا لیاقت طلبه شدن و این